۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

اگر واقعا خلیج فارس برایمان مهم است ......


قبل از هر چیز >>> خلیج فارس که همیشه خلیج فارس بوده و هست .......در این که شکی نیست
مسئله خلیج فارس برای همه ی ما ایرانیا از اهمیت فوق العاده زیادی برخورداره ، از اون جایی هم که ما ملت دستمون به هیچ جا بند نیست همیشه مجبوریم خودمون دست به کار بشیم و این وسط از شدت علاقمون به خلیج فارس بعضی وقتا کارای عجیب غریبی هم می کنیم از جمله راه انداختن کمپینای اینترنتی برای اثبات این که نام این منطقه خلیج فارسه نه عربی - مث این که کمپین راه مینداختیم برای این که نشون بدیم که نام کشورمون ایرانه و مثلا گواتمالا نیست ! - تا هزار تا کار بامزه ی دیگه برای این که یه همچین چیز بدیهی ای رو ثابت کنیم !ا
ای کاش به جای این همه وقت گذاشتن - به نظر من بیخودی - برای راه انداختن این همه کمپین و فلان و بهمان ، یه نگاه کوچیکی هم مینداخیتم به بلاهایی که داره سر این خلیج فارس نازنین ما میاد از جمله ساختن این جزیره های مصنوعی تو آب که یه خطر جدی زیست محیطیه و هزار تا مصیبت و بدبختی ایجاد می کنه که اگه شد به وقتش بیشتر دربارش می نویسم - حالا جالب اینه که تو این موارد خیلی از ماها عکسای این جزیره ها رو میذاریم توی یه ایمیل و هی واسه هم فوروارد موروارد میکنیم با عنوانایی مث ساخت شگفت انگیز فلان چیز ، ساخت حیرت انگیز بهمان چیز و غیره !!- .

اعتراف می کنم که شخصا برای من به عنوان یه تازه دانشجوی معماری این جور طرحا فوق العاده جذابن ، ولی نه به این قیمت که برای تظاهر احمقانه و الکی به عظمت و ابهت و این جور مزخرفات ، طبیعت با این پروژه ها نابود بشه ...... همین چند روزه هم یه پروژه دیدم تو کیش به اسم شهر دریایی خلیج فارس که توش طرح یکی از همین جزیره های مصنوعی رو دادن به شکل نوشتاری خلیج فارس!! ،مث این که با کارد رو درخت مینوشتن که درخت دوست داریم ........ من بعید می دونم که این پروژه توی کیش بتونه عملی بشه ، اما حداقل یه فکری بکنیم به حال این امیرای شکم گنده ی خالی مغز عرب که به نعمت پول نفت و متخصصای غیرعرب ! دارن واقعا فرت و فورت از این جزیره های خوشگل مشگل میسازن و کسی هم نیست جلوشونو بگیره..........ء
ای کاش یه کمپینی ممپینی چیزی - نمی دونم یکی از همین کارای بامزه - هم برای جلوگیری از تخریب خلیج فارس و به طور کلی محیط زیست منطقه شکل می گرفت !...... هر چند که برای جلوگیری از همچنین فاجعه هایی کار باید در سطوح بالاتر انجام بگیره که خب ......... ولش کن !ا

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

جدایی نادر از سیمین


رفته بودم سینما ، برای دیدن جدایی نادر از سیمین ، تو طول فیلم چندین بار صدای گریه ی مرد سیاه پوستی که کنارم نشسته بود رو شنیدم

۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

امید


می خواستم از درد بنویسم ، می خواستم از عذابی که تمام وجودم را گرفته ،از بغضی که گلویم را می فشرد ، از تشویشی که رهایم نمی کند بنویسم ........ می خواستم از حالت تهوعی که از شنیدن کلمه ی انسانیت پیدا می کنم بنویسم ..................می خواستم از ناامیدی که هر روز بیشتر در وجودم ریشه می دواند بنویسم .....ء
اما نه ، تنها سرمایه ام همین امید است ....... پس اگر خیال کرده اید که به این زودی ها ناامید می شوم کورخوانده اید !ا

جنگ ناگزیر

گفتم که : دوستی
گفتم که : صلح ، عشق ، سلامت ، برابری
گفتم که : زیستن همه با هم به آشتی
باشد که تا خرد بنشیند به داوری
ناگاه ، اهرمن
برجست از کمینگه و ، دیوار آتشی
برکرد در میان من و آرزوی من
خود برفراز ، سرخوش ازین فتنه گستری


اینک چه بایدم ؟
جز جنگ ناگزیر
از بهر آشتی ؟
پا می نهم در آتش و سر می دهم سرود
چشم انتظار آن که بیاید به یاوری

سیاوش کسرایی ، از خون سیاوش ، صفحه 339 ، انتشارات سخن