۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

............. به شهرت نخواهی رسید و آدمی که مشهور نیست وجود ندارد . یعنی وجود دارد اما فقط برای خودش نه دیگران . و کسی که فقط برای خودش وجود داشته باشد تنهاست . و من از تنهایی می ترسم .ء

اگه گفتید از روی کجا نوشتم اینا رو ؟

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

خلقیات ما ایرانیان

ملت عجیبی هستیم ............. جدا اینو میگم ............مثلا >>>>>>>
تا حرفش پیش میاد شروع می کنیم به آریایی آریایی و پارسی پارسی کردن و کلی کلمه قلمبه سلمبه ردیف می کنیم، زمین و زمونو به هم می بافیم که تو دنیا تکیم ، اصلا حرف نداریم ، اصلا هنر نزد ایرانیان است و بس !!!!! و ............ ء
اون وقت تا میایم دو کلمه حرف بزنیم ششصد تا کلمه خارجی مارجی میچپونیم توی جمله هامون که بگیم با کلاسیم ، تو اینترنت فینگلیش مینویسیم ، پای شعرای فارسی خارجکی نظر می ذاریم ، این یکی خیلی باحاله »»» خارج که میایم غذای ایرانی ایرانی درست می کنیم بعدش فقط کارد و چنگال میذاریم ( قاشق نمی ذاریم ) ، یا یکی بود فروهر انداخته بود گردنش تو هر جملش هفتاد درصد کلماتش فارسی نبودند و ..................ء
راستیاتش این چیزایی که اینجا نوشتم خیلی خیلی ساده و سطحی و بعضیاشم بی ربط هستند ، این قدر چیزای مهمتری هستند که میشه گفت که اینا در مقایسه باهاش هیچند ! ولی بازم اینا هم مهمند خب ، نه ؟

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

پیدا کنید شغال را

شغالی
گَر
ماهِ بلند را دشنام گفت ــ

پیرانِشان مگر
نجات از بیماری را
تجویزی اینچنین فرموده بودند.

فرزانه در خیالِ خودی
اما
آن‌که به تُندر
پارس می‌کند،
گمان مدار که به قانونِ بوعلی
حتا
جنون را
نشانی از این آشکاره‌تر
به دست کرده باشند.



الف .بامداد


همین طوری !ا

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

آسمون پاریس و اصفهان



دیشب داشتم به آسمان نگاه می کردم
و نهایتا با کلی چشم دواندن دو ستاره را پیدا کردم
که داشتند به فرانسوی با هم در مورد سن بازنشستگی روی زمین مناظره می کردند
دلم گرفت
و به یاد آسمان پر ستاره اصفهان افتادم که در آن
ستاره ها به هم عاشقانه چشمک می زنند

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

پناه


سراسر کوه را برف پوشانده است
و پرندگان بی دانه اند
پنجره را باز کن
منتظر باش
پرنده ای هست که به خانه ی ما پناه آورد
و سور امشب مان
مهیا گردد

شمس لنگرودی

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

کاخ ورسای با حال و هوای مانگای ژاپنی



از 14 سپتامبر تا 12 دسامبر 2010 تو کاخ ورسای یه سری از کارای تاکاشی موراکامی هنرمند ژاپنی ( با نویسنده معروف اشتباه نشه !) رو به نمایش گذاشتند >>>>> راستش رو بخواید حال ندارم در مورد موراکامی و نمایشگاهش و جزییات آثارش زیاد توضیح بدم ، لطف کنید به لینکای گذاشتم یه سری بزنید ........من اینجا فقط چند خطی می نویسم راجع به چیزایی که ازشون خوشم اومد تو این نمایشگاه


من زیاد از کارای موراکامی سر در نمیارم ، فقط می دونم که برای خودش یه دنیای جدید ساخته و هر کدوم شخصیاتش نماد یه چیزین مثلا گل نماد صلحه ........ء

به نظرم این خیلی کار باحالیه که توی یه کاخ تاریخی مثل ورسای یه سری کار مدرن اونم از نوع مانگای ژاپنیش رو به نمایش گذاشتند ( این بار اول نیست که یه هنرمند تو کاخ نمایشگاه داره ، هر سری یه هنرمند از طرف رئیس کاخ انتخاب میشه و میاد کاراشو به نمایش میذاره ) ، البته این کار ریسک بزرگی هم هست چون همیشه کلی مخالف محافظه کار داره و کلی سر و صدا راه میندازه ......
یه جورایی این جور نمایشگاها بین دوران کلاسیک و مدرن پل می زنند ، درست وقتی داری کارای دویست سیصد سال پیشو نگاه می کنی چشمت میوفته به یه مجسمه عجیب و غریب مدرن ، این برای من خیلی جالب بود



چیز دیگه ای که ازش خیلی خوشم اومد دیالوگی بود که این نمایشگاه بین دنیای ژاپنی و دنیای فرانسوی به وجود اورده ، دو تا دنیای کاملا متفاوت !ء

یه نکته دیگه که منو به تعجب انداخت این بود که موراکامی تحصیلات اولیه اش نقاشی کلاسیک بوده ولی آثارش با نقاشی سنتی در تضادند (خب البته خیلی از هنرمندای بزرگ اینجوریند )ء


باز اومدم دو سه خط مرتب و منظم و با کلاس بنویسم نشد ، پر حرفی کردم >>>>> خلاصه این که نمایشگاه باحالی بود با این که از خیلی چیزاش سر در نیاوردم !ا ;)))ء