توجه »»»»»» این یک پست رمانتیک و عاشق گونه و عزیزم قربونت برمی و فدات بشم و میمیرم برات و این ها نیست که معمولا هم تو این وبلاگ های با قالب صورتی رنگ و قلبی قلبی می نویسند ، اشتباه نکنید لطفا ! ، همچنین نویسنده این هذیان های منطقی به هیچ وجه ادعایی در مورد شناخت عشق اعم از واقعی و غیرواقعی آن ندارد
این روزا از بس حرف عشق اینجا و اونجا سر زبون هر ننه قمری افتاده ، دیگه عشق برای من یکی که تبدیل به یه کلیشه شده که بعضیا باش قافیه های شعر و معر هاشون رو پر می کنند ، بعضیا باش نوشته هاشون رو به زور رمانتیک می کنند ، بعضیا با اون رفع حاجت زیرشکمی می کنند و .............ء
من تا همین اوایل تابستون هم نمی دونستم که کلمه عشق از چه ریشه ایه و از کجا میاد ، یه شب تو باغ هتل عباسی اصفهان وقتی داشتیم از کنار یه درخت بلند رد می شدیم بود که یه دوست بزرگوار برام تعریف کرد که عشق از چه ریشه ایه ..........ء
گویند که عشق مأخوذ از عَشَقه است و آن نباتی است که اعراب آن را لبلاب گویند (پیچک فارسی ) ، چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند، همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند.......ء